۱_ تحصیلات آکادمیک ،( الزاما دالی برای دلالت بر دانایی نیست )
۲_کاربرد صورت زبان علم ( لفاظی علمی و فقدان تفکر )
۳_استفاده از اطلاعات موجود در رشته خاص( اطلاعات به معنی عاام مولد بودن نیست )
۴_ هوش، حافظه ، قدرت سخن ( هوش و حافظه و سخنوری نی توان در خدمت شرهات و حتی جهل باشد )
۵_ارائه تحلیل ( تحلیل هایی که قدرت اصابت به امر واقع را ندارن خودگمراه کننده اند .)
۶_ فهم و قوه تشخیص ( ضعف قوه تشخیص درست بهدجایگزینی شبه علم بجای عام منجر می سود . )
۷_ اخلاق علمی ( نداشتن اخلاق عام۶ی به انواع فساد علم ختم می گردد. )
۸_ حس مسئولیت ( علم و عالم با مسئولیت رابطه مستقیم دارد و )
۹_ رابطه یا عدم رابطه علم و عقل نوری در شخص عالم ارتباط تنگاتنگ. علم و دین بایر شالوده
☆☆☆☆☆
خدشه در هریک از این محورها و نسبت و فهم غلط می تواند جاهل حقیقی را به عنوان عالم صوری به معنای ظاهری معرفی کند .
در جهان مرکز و سلطه گر ، نیز در جهان پیرامونی و سلطه پذیر ، با جابجایی ، لقب عالم ، متخصص ، دانشمند بوفور به کسانی نسبت داده می شود که جاهل حقیقی هستند و از پیش علم آنان مخدوش است . ظاهرا علم خاص و معینی را تحصبل کرده اما خود علم آموخته دچار نابجایی های فراوان و قابل خدشه جدی است . هرقدر دانشگاه و مرکز آموزش اعتبار بیشتری داشته باشد و گذراندن آن و کسب مدرک تحصیلی به هوش و تلاش بیشتر و طی مراحل پیچیده تر آزمون و سنجش های متعدد قدرت ذهنی و تسلط به موضوع نیاز داشته باشد ، تشخیص عالم از غیر عالم سخت تر می شود .
در قرآن حکیم و حکمت و معارف خاندان وحی تصویر روشنی از عاام حقیقی و عالم ناحقیقی وجود دارد که به آن در خاتمه باز می گردیم .
☆☆☆☆☆
: آیا تحصیل آکادمیک نشان عالم بودن است ؟ این شایع ترین جابجایی و اغوا است . مدرک نشان علم نیست و به دلایل گوناگون صاحب مدرک عاام بشمار نمی آید . چرا؟
ساده ترین دلیل عمومی تجربه زیسته ماست .ما بارها افرادی را شناخته ایم که از آنان بنام آقای دکتر نام برده می شود اما به محض شنیدن وجملاتی در باره موضوع علم شان از زبانشان آشکارا پی می بریم حتی کتاب های رشته خود را درست نخوانده و اشرافی به منابع علمش ندارد و بیشتر فریبکاری آموخته در باره مبانی علمش جاهل است و با ادامه گفتگو متوجه جدی بی سوادی اولیه اش می شویم . این تجربه چشمپوشی ناپذیر است . چگونه مدرک گرفته خدا می داند . حال امر زنده و سنجش واقعی گویای جهل اوست نه علمش
۳_ گاه اینجهل در سنجش ما را متوجه می کند او حتی زبان علمش را درست نمی شناسد . و بجای کاربرد زبان علن از شعبده لفاظی سود می جوید
۳_سومین نکته آن لست که یک فرد دارای مدرک و مقامی که بیانگر و نیازمند سطحی عالی از کسب دانش است ، ممکن است فرد باهوش و دارای توانایی ذهنی بزجسته ای نباشد . استفاده از انواع رانت ها و روابط و امتیازات ، می تواند مقام یا مدرک فراهم آورد اما دانایی ربط و نسبتی با چنین فردی برقرار نمی کند .
۵_ تحصیلات صوری و گرفتن مدارک نامعتبر بزای کسب مقام هم فراوان است لز مهمترین بحرانهای کشور هاز پیرامونی این پدیده است که منجر می شود مدیران و مقامات جاهل سرنوشت جامعه را به پرتگاه تصمیمات جهالت بار بکشانند .
☆☆☆☆☆☆
گاه فردی در حد کسب اطلاعات به شیوه مگانیکی از تحصیلات عالی بهره می برد و هرگز به مقام عالم و فراتر از مقام ضبط صوت ارتقا نمی یابد . قادر به تحلیل و تشخیص درست از نادرست نیست و فردی است که با اطلاعات خود ، نگرش های دنباله روانه را منتشر می سازد .
حتی توان ارائه تحلیل به تنهایی دلیل عالم بودن نیست . هر روز دهها تحلیل در رسانه ها نشر می یابد که تلاش شان ارائه دیدگاهی است که هیچ ربطی به علم نشان دهنده راه صحیح شناخت درست رخدادها ندارد و برعکس آگاهی مردم را کور می کند . این تحلیل ها بسیاری اوقات از افرادی است که در دلنشگاه تدریس می کنند و گاه به لسم فردی عالم مشهورند .با این وصف تطابق و عدم تطابق تحلیل یا حقیقت ربطی به قوه تحلیل ندارد تحلیل در صورت عقلایی بودن و روش علمی یافته ها و داشتن استانده ها شایسته لقب علمی است . و این به فهم و قوه تشخیص درست فرد بستگی دارد . "عالمی" که توان تشخیص درست رخداد را ندارد و مردم را گمراه می کند عالم نیست
ضمنا عالم مطمئنا دارای سجایا و اخلاق علمی است . زیرا بدون این سجایا اصلا مسیر علم طی سونیدنیست و مدام موضوع در معرض جعل و جهل ، غلبه اهوا و خواستهای پیشداورانه شخص و غلبه امیال گوناگونبر خردعلمی قرار خواهد داشت . این حس مسئولیت در قبال حقیقت ( هرچه که میخواهد باشد،) است که شور به چنگ آوردن عام به آن را
می پرورد.
و در انتها باید بگوبم اگر نسبت علم و عقل بر قرار نشود، هبچ علمی وجود نخواهد داشت و مدعی علم را ، یقینا عالم نمی توان خواند. زیرا فاقد خرد هستند .
☆☆☆☆☆
اما جابجا شدن عالم و شبه عالم جه بحرانی یوجود می آورد و جامعه ای که از شبه عالم پیروی می کند کارش به کجا کشیده می شود .
مقالی می زنم .امام صادق علیه السلام به نقل ار پدر بزرگوارش علیه السلام، واو به نقل از پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله می فرماید :
کارها بر سه قیم اند :۱_کارهایی که رستگاری اش برای شما روشن است ( بدان علم دارید ) پس پذیرا باشید .
۲_کارهایی که گمراهی اش برای شما روشن است پس اجتناب کنید .
۳_امری که اختلافی است پس آن را به خدای عز و جل بسپارید
شبه علم شبهات را محل اتکا و ابرام قرار می وهد و واهمه ای ندارد ، امر ظنی با گرایش باطل را حق جلوه دهد .
☆☆☆☆
اصرار بر گریز از شبه علم چنان در اسلام ناب اهمیت داردکه دسولوخدا صلوات الله علیه و آله فرمودند:دانش راواز جایگاه خود فرا بگیرید و از اهلش بدست آورید
در کشورهای مدرن دانش با بحران درونی روبروست. ، بحران علممدرن آلتوسر فیلسوف مدرن را به خودکشی کشاند .این بحران محصول گسست از علم یقینی مطلق الهی است .بدون این سرچشمه علم در پوچی غرق می شود .
در کشورهای پیرامونی و مقلد، این بحران شدید تر است و جامعه را به مغاک هلاکت سوق می دهد ، احزاب ، گروه های ایدئولوژیک ، روشنفکران و اساتید کرفتار شزه علم و همه شبه عالمان سنگرهاز بحران و تولید شبهات بجای علم هستند .و با کور کرون آگاهز ملت و حکمرانی دریت ، جامعه را به گرداب بردگی و از خودبیگانگی و شناخت غلط گرفتار می کنند .
مردم شبه عالم را عالم تصور کرده و فوج فوج بدنبال شبه علم راه افتاده و به جای آبادانی به خودویرانگری رو می کنند.
جامعه فرهنگمند ، انواع شبه علم و شبه عالم را تشخیص داده و گرفتار اغوای آنان نمی شوند
وظیفه رسانه ها شناساندن شبه علم و مسلح کردن مردم به علم اصیل است . بدین ترتیب سلاح شبه علم بی اثر گشته مردم را به جایگاه جهل نمی تواند سوق دهد و برای اهداف ضد ملی و به سود اجنبی ابزارشان نماید . ما با تعریف اسلامی عالم مهذب گره بررگی را خواهیم گشود . پس این امر را جدی بگیریم .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بهمناسبت نوزدهمین سالگرد تاسیس رادیو گفتوگو با مهدی شهابتالی، مدیر این شبکه گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد